جدول جو
جدول جو

معنی بنده پرور - جستجوی لغت در جدول جو

بنده پرور
بنده نواز، از نام های خداوند
تصویری از بنده پرور
تصویر بنده پرور
فرهنگ فارسی عمید
بنده پرور
(وَ)
کسی که رعایت زیردستان خود را می نماید. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین). بنده نواز:
یمین دول شاه محمود غازی
امین ملل خسرو بنده پرور.
فرخی.
یقین دانم همی کاین بندگان را
خداوندیست یار و بنده پرور.
ناصرخسرو.
مبداء انعام و احسان بنده پرور منعمی
در حق هر بنده ای یک مبدی و صد ره معید.
سوزنی.
به روز چند که مانده است بنده پرور باش
که من بسالی روزی بعمر خرسندم.
سوزنی.
از آنم که بر سر نبشتی ز پیش
نه کم کردی ای بنده پرور نه بیش.
سعدی.
دادار غیب دان و خداوند آسمان
خلاق بنده پرور و رزاق رهنما.
سعدی.
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آمد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
بنده پرور
کسی که رعایت زیر دستان خود را می نماید، بنده نواز
تصویری از بنده پرور
تصویر بنده پرور
فرهنگ لغت هوشیار
بنده پرور
بنده نواز، زیردست نواز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ دَ / دِ پَرْ وَ)
عمل بنده پرور. (فرهنگ فارسی معین) :
تو بندگی چو گدایان بشرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(نَت ت)
پرورش دادن و نوازش کردن بنده. رعایت حال زیردستان کردن:
فرزند بنده ایست خدا را، غمش مخور
تو کیستی که به ز خدا بنده پروری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(نَتْءْ)
بنده پروردن:
با خداوندگاری اوفتادیم
کش سر بنده پروریدن نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنده پروری
تصویر بنده پروری
عمل بنده پرور
فرهنگ لغت هوشیار